پاره ی اول

سلام

قبل از هرچیزی از تمام دوستانی که در پست قبلی نظر دادند تشکر میکنم و عذرخواهی میکنم از همه ی کسانی که نظر دادند و دعوتم کردند اگر دعوتی و نظری بی پاسخ ماند.

این روزها از همه شرمنده ام! ازمیس کال های گوشیم گرفته تا اس ام اس های بی جواب و کامنت های بی جواب تر!

حوصله ی هیچ بنی و بشری رو نداشتم !
در نت بودم اما فقط بودم و میخواندم و حرفی نداشتم بزنم.

به هرحال امیدوارم که فراموش نشده باشم و جواب ندادن هایم را به حساب بی ادبی نگذاشته باشید و بدونید که تمام دعوت ها رو اجابت کردم و اومدم اما نظری ندادم.

 

***
پاره ی دوم

تبریک میگویم به دوست عزیزم امیرحسین ضیائیان مفید که ترانه ی دنیای آرومش باصدای جهان قشقایی با انتخاب شبکه "من و تو" به عنوان پنجمین آهنگ برتر سال انتخاب شده.

 
وبلاگ امیرحسین ضیائیان
ziaian.blogfa.com


فکر نمیکنم نیاز به گفتن باشه که سید مهدی موسوی عزیز جمعه به جمعه وبلاگش رو بروز میکنه .

هر جمعه پای نت نشستم و دائم وبلاگش رو رفرش میکنم تا اولین نفری باشم که مطلبشو میخونم.

شعرهاش بی نظیره بی نظیر.

جدیدترین آدرس از وبلاگ سید مهدی موسوی

bahal14.persianblog.ir

انجمن گفتگوی ترانه سراها راه اندازی شده توسط دوست خوبم سبحان مرادی که پشتکار خوبی داره.

پیشنهاد میکنم حتما عضو بشید و ترانه هاتونو برای نقد بذارید تا یه تالار گفتگوی خوبی با حضور ترانه سرایان خوب تشکیل بشه که بتونیم بیشتر در مورد ترانه بحث کنیم.

این انجمن شامل بخش هایی از قبیل:

ترانه ها و نقد و بررسی

مبحث موسیقی

مبحث ترانه

کتاب

سایر سبک های شعری می باشد.

تالار گفتگوی ترانه سراها

tarane-soraha.com/forum/index.php

تعدادی شعر خوندم که واقعا دوست داشتم .

لینکشونو میذارم حتما بخونید و مطمئن باشید دوست خواهید داشت:

دارد صدایت میزند بشنو صدایم را(سید مهدی موسوی)
heliahelia.blogfa.com/post-24.aspx

چهارپاره ای از منصوره لمسو

tarane-soraha.com/forum/showthread.php

شعری عاشورایی از عظیم زارع

2barehettefaghino.mihanbb.com/thread-31-post-68966.html#pid68966

ترانه ای از خانم فاطمه محسنی

2barehettefaghino.mihanbb.com/thread-31-post-51623.html#pid51623

چهارپاره ای از صدیقه حسینی

ghazalgije68.blogfa.com/8810.aspx

***

پاره ی سوم:

این روزها به جز اینکه از شنبه تا چهارشنبه فقط منتظر شوم ساعت ها بگذرند تا شب شود و ساعاتی پای کامپیوتر بشینم و بعد خوابم ببرد و صبح شود و کار و کار و کار و بی حوصلگی و اینا و اینکه بگذرند تا آخر هفته شود و پنجشنبه شود , هر هفته سات 2 تا 5 خانه ی ترانه میزبان شاعران و ترانه سرایان محترم هست.

هر هفته پنجشنبه ها افشین یدالهی با برگزاری نشست خانه ی ترانه خستگی یک هفته را از تنمان در می آورد و با شنیدن چند کار خوب انگار که از جکوزی بیرون آمده باشی تمام خستگی ام در می رود!
و دوباره هفته ی اینده شروع می شود به امید پنجشنبه ها!
پیشنهاد میکنم دوستانی که پنجشنبه ها در هرکجای این شهر و اطراف آن هستند سری به فرهنگسرای هنر در تقاطع ولیعصر و طالقانی بزنند و در نشست 3 ساعته خانه ترانه شرکت کنند.

***

پاره ی چهارم:

بعد از یکی دو سال به شکل غیر حرفه ای و این اواخر کمی حرفه ای ترانه سرایی بعد از آخرین کارم که آخرین پست این وبلاگ بود هیچ ترانه ای ننوشتم!

عاشق چهارپاره شدم! انگار با چهار پاره میتونی هرچه در دلت هست رو بیرون بریزی و من اینکارو کردم!
برای اولین کار با اینکه وزن رو اصلا رعایت نکردم و ایرادات زیادی از این لحاظ داره اما سعی کردم تصاویر خوبید اشته باشه و از دلم بیرون بیاد تا بر دل بشینه.

و بعد از اولین کار چهارپاره بلافاصله کار دوم رونوشتم که با محوریت مترو بود.

طرح زوج و فرد تنها سودش برای من همین شعر بود چون مجحبور بودم با مترو تردد کنم و این شعر در مترو زاییده شد.

یکی از دوستان خوب مجازی خانم میترا سلیمانی لطف کردند و این شعر رو در وبلاگشون که مختص تهران هست گذاشتند.

دعوتتون میکنم به وبلاگ ایشان تا شعر من رو به همراه مطالب بسیار جالب وبلاگشون بخونید:

لینک چهارپاره ی "ایستگاه هیچ" در وبلاگ" اینجا تهران است"

inja-tehran.persianblog.ir

...و می رسیم به اولین چهارپاره ام که تمام وجودم بود و من فقط نوشتمش:

قلت خوردی توی خوابه من
قلت خوردم توی خوابی که...
ناگهان توی فکر من افتاد
قلت خوردن در عذابی که...

میرسم به وقته رفتنه تو
ساعت مچی ام پیر می شود
«تا نگاه میکنم وقتِ رفتن است...
ناگهان چقدر زود دیـــر می شود»*

فکرِ بی تو زندگی کردن
خاک خوردن گوشه ی خانه
چه عذاب آور است تنهایی
خوردنم به اَنگِ دیوانه

خواب در وقتِ تنهایی
زُل زدن به لامپ های خاموش و ...
هیچ چیز را ندیدن از تاریکی
از گرفتن پتو در آغوش و ...↓

خسته ام از این نخوابیدن ها
خسته از ساعت دوازده ِ شب
خسته از تیک تیک این ساعت
خسته از تکرار واژه ی "عجب"!!

از تو و از صدای هق هق ها
از نگاهِ مردم بدبخت
از شنیدن فحش های رکیک!
خسته از گریه های تو در تخت

خسته شو تو هم از من
خسته شو از هوای آلوده
اینجا تمام روزها تعطیل است
بس که در مغزهِ من پُر از دوده!

دیدن تو برای من رویا
دیدن من برای تو خواب است
انگار خوابت نمیبرد اما...
مغز من به جای تو خواب است

دستم نمی رود به قلم پس چرا!؟
این قلم گیر کرده است در دستم!
نیستم در هیچ کجای این دنیا...
پس چرا هنوز در خیال تو هستم!!؟

میروم..میروم...اگر اجازه دهی
میروم گم میشوم از زندگی
تا نگاه کردم وقتِ رفتن بود....
«باز هم همان حکایت همیشگی...»*

*ناگهان چقدر زود دیر می شود از قیصر امین پور

میلاد دارابی آذر ماه 1389